نائیریکانائیریکا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

مامان روان شناس

نائیریکای تنهاپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ

1390/7/11 0:37
نویسنده : مامانی
511 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکم

داشتم اسم پست رو می نوشتم که تلفن زنگ زد و تو ادامه اسم پست رو تایپ کردی و ارسال هم کردی.

نخست از همه دوستانی که با کامنتهای با من احساس همدردی کردند و به من دلداری دارند سپاسگزارم.

با این که خیلی از دوستان فقط دوستان مجازی هستند . اما باعث شدند من احساس تنهایی نکنم. 

من و بابایی خوبیم و خدا رو شکر از بودن در کنار هم احساس شادی می کنیم.

دوم: علت آپ نکردن وبلاگ، نگرانی در مورد حال بابایی و ادامه دار بودن دغدغه ها و اینکه از 3 مهر من هر روز صبح و بعد از ظهر کلاس دارم یا باید برم کلینیک و مجبورم تو رو تنها بزارم و خیلی دلم برات تنگ میشه تو هم اول مه ازت جدا می شم گریه می کنی و دل من رو آتیش میزنی اما بعد آروم میشی. البته روز 6 مهر خیلی بابایی رو اذیت کرده بودی و فقط گریه کرده بودی.

بزار یه کم از کارات بگم

تو حالا صاحب 5 تا دندون هستی و بابایی بهت می گه کم دندون

روز 4 مهر عروسی پسر خاله من بود و تو برای اولین بار با من اومدی عروسی تو عروسی اول ست می زدی و نی نی نای میکردی اما بعد خسته شدی و از بغل من پایین نیومدی.

دیگه کلی زبون باز کردی و روز 20 شهریور که دوست بابا ییاومده بود یزد و ما رفته بودیم مسجد حامع دم در مسجد شروع کردی به صدا زدن آبه آبه............. دیگه مستقل شدی و هر وقت آب می خواهی خودت می گی و من هم بهت لیوان آب رو می دم و خودت می خوری.

از مبلها خودت می ری بالا و می آیی پایین

وقتی چیزی رو می خواهی اشاره می کنی تا بهت بدیم و بادست به ما می گی بیاییم و وقتی ما بهت میگیم تو بیایی سرت رو تکون می دی و با انگشتت می گی نه نه............البته آخر ما مجبورت می کنیم خودت بیایی.

این روزها خودت می خواهی غذا بخوری و بیشتر با غذا بازی می کنی...........

کمی هم سرما خوردی خدا کنه زود خوب بشی.

این هفته عروسی دایی هست روز پنج شنبه 14 مهر و رزو جمعه 15 مهر عروسی بابک و سپیده جون هست. سپیده به من زنگ زده بود و می گه خیلی بهت خوش می گذره پشت سر هم داداشات رو داماد  می کنی. البته باید بگم بابک دوست بابایی تو همه مراحل زندگی در کنار ما بود و این رو ثابت کرد دوری راه نمی تونه دوستهای خوب رو از هم جدا کنه.............

بابک بیشتر هرفرد دیگه ای در کنار ما بوده و البته یک وجه مشترک با تو د اره هر دوتاتون متولد 11 شهریور هستید.

سپیده و بابک همدیگه رو خیلی دوست دارند و خانواده فهیمی دارند که از اونها حمایت می کنند.

ما هم قراره اگه خدا بخواد و مشکلی پیش نیاد روز جمعه بیاییم تهران و شنبه برگردیم و البته یک روز بیشتر تهران نیستیم.

با عرض پوزش از دوستان عکسها در پست بعدی

 به قول نیلوفر :"یادم نرود :

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست"

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان نفس طلایی
10 مهر 90 23:09
همیشه به شااااااااااااااااااادی
فرناز/ مامان ریحانه ناز ناناش
10 مهر 90 23:52
الهی دخملمون بزرگ شده دیگه ماشاا... مامانی زودی عکساشو بذار که دلمون یه ذره شده واسه این نازدونه خانم
مامان وانیا
11 مهر 90 0:06
مبارکه با یه عالمه خبر خوش اومدی دامادی برادرت هم تبریک میگم به شما و ناییریکا جون خوش بگذره
مامان حسني
11 مهر 90 11:44
سلام خانومم خسته نباشي ببخشيدديراومدم سرم شلوغ بود خودت كه ميدوني حسابرس و... فعلا كه چنان اشي برامون پختن خدا فقط ميتونه بخيركنه راستي مي دونم خيلي سخته ولي بچه ها كم كم عادت مي كنن وخودشون را وفق مي دن الهي بميرم چاره اي هم ندارن طفليها اميدوارم اون دغدغه ها خيلي زود رفع بشه وتو ناييريكا وشوهرتون هميشه دركنارهم خوش باشين ديگه اينكه كارخيراتون مبارك باشه هميشه به عروسي وخوشحالي باشين انشالله همه عروس دومادها خوشبخت بشن راستي اگه خدا بخواد هفته ديگه تولد امام رضا ميريم پابوسشون نايب الزياره تون هستم برام دعاكن اتفاق خاصي نيوفته نگرانم همش ميترسم حسني مريض بشه يا يه اتفاقي بيفته
مامان پارسا جون
11 مهر 90 20:17
سلام خانومی گل دختر خوبه ماشاا... به اینهمه شیرین کاری منتظر عکسها میمونیم
مامان آريا
12 مهر 90 11:04
عزيزم اميدوارم تمام لحظاتتون به شادي و خنده سپري بشه قربون دخملم برم كه براي خودش خانومي شده اميدوارم عروسي ها هم بهتون خوش بگذره و هردوتا عروس دومادم خوشبخت بشن
گیلدا
12 مهر 90 15:22
سلام.به به ، به سلامتی همیشه به شادی باشید.امیدوارم هر چه زودتر دخمل نازت خوب بشه.منم 15 مهر با النا می ریم عروسی این سومین عروسیه که با النا می رم .اولیش 7 ماهه بود.
مامان شینا
12 مهر 90 21:33
همیشه به شادی دختر قشنگمون کلی چیز یاد گرفته ماشالا به این دختر بوووووس برای نائیریکا جووووون
زهره مامان هلیا
13 مهر 90 11:51
ایشالله بابایی خوب خوب بشه آفرین عزیزم چه کارای خوشگلی انجام میدی
مامان آوا
15 مهر 90 2:09
سلام عزیزم خوبی؟ عروسی خوش بگذره گلم ... فکر کنم این بار هم نمی تنی بیای به ما سر بزنی و سفرت خیلی کوتاهه بوس برای نایی جونم
مامان آنیسا
15 مهر 90 3:02
بی فروغ روی یاران زندگی تابنده نیست دولت بی دوست در جهان پابنده نیست همیشه وهرجا به یادتون هستیییییییییییییییییییم
مامان وانیا
16 مهر 90 15:00
روزت مبارک ناییریکای عزیز
مامان آريا
16 مهر 90 15:09
عزيز دل خاله روز كودكو به تو خوشگلم تبريك مي گم
مامان پریسا
16 مهر 90 17:29
سلام دوست عزیز. خوشحالم که خوبید. روز جهانی کودک و تولد امام رضا را به شما و نانی کوچولو تبریک میگم. خوش باشید
مامان شینا
17 مهر 90 11:47
نائیریکای دوست داشتنی روز کودک مبارک
مامان گیسو
19 مهر 90 2:16
سلام دوست گلم خوبی ؟ جیگر من حالش خوبه خوش به حالتون ماشاا... چقدر عروسی می رید ان شاا... همیشه به شادی عشقم نائیریکای منو ببوس دخمل قشنگمو که با دست های خوشگلش برام کامنت می گذاشت قربونش برم
آرتین خان
20 مهر 90 10:49
آفرین به نائیریکا جون که انقدر زرنگه