نائیریکا رفته کویر
سلام عزیزکم
روز 21 اردیبهشت من همراه مدرسه، رفتم غربال بیز و چه خوب شد که شما رو نبردم، چون همش باید دنبال سرت می دویدم، و بعد از ظهر همراه مهساد( فرزاد ) رفته بودی خونه اشون و بعد فرزاد تو رو برده شهر بازی لی لی پوت ، مجتمع ستاره و تو کلی بازی کرده بودی و خوشت اومده بود، و شهرزاد ناخن پات رو لاک زده بود و تو مدام پات رو نشون می دادی و می گفتی قشنگ.........
روز جمعه قرار شد فرزاد ما رو ببره کویر و همگی عصر جمعه رفتیم به طرف بافق و روستای صادق آباد که تپه های شنی بسیار زیبایی در اونجا قرار داشت ،و ما هم کفشامون رو در آوردیم و روی شنها راه می رفتیم و تو هم خیلی خوشت اومده بود و آروم شده بودی روی شنها غلت می زدی و از دست ما فرار می کردی. و ما تا شب اونجا موندیم و واقعا کوبر آرامش خاصی داشت که تو رو هم آروم کرده بود.البته یه عالمه شنهای ریز توی گوش و بینی و چشمات هم رفته بود. من هم هیچ ترسی نداشتم چون قرار نبود جایی بری تا زمین بخوری. اما تو راه برگشت جاده بین صادق آباد و بافق خیلی خلوت بود و تمام راه رو آهنگ گذاشتیم و شادی کردیم و تو هم حسابی هنر نمایی کردی.
این هم عکسهای کویر
ردپای دخترکم روی شن
نائیریکا و بابایی
جمعه آخر اردیبهشت عمو رسا اومده بود یزد و ما رفتیم، غربالبیز و شما اونجا کلی آب بازی کردی.
و چون خیلی این گردشهای آخر هفته بهمون خوش گذشته بود، جمعه 5 خرداد رفتیم آبشار دره گاهان که هرچند آب آبشار کم شده بود، اما منظره فوق العاده زیبایی داشت و تو تمام این سفرها بغل عمو ئمید( حمید) بودی و حتی بغل من و بابایی هم نمی اومدی. عمو حمید خیلی تو رو دوست داره و وقتی خواب می ری مدام به همه میگه آروم باشند و تو کاملا محبت اون رو درک می کنی.اونجا هم خودت کلی صخره نوردی کردی و تاب بازی کردی .
پی نوشت1:
از همه دوستان دعوت می کنیم که برای دیدن کویر حتما به منطقه بافق بیاند، چون واقعا جای بی نظیری هست که متاسفانه هیچ تبلیغاتی هم نمی شه.