نائییریکا و دختر عمو
سلام نفس مامان
اول بزار بنویسم که حالا روی میز نهار خوری نشستی و تمام ظرف آجیل رو خالی کردی، روی میز و مدام من رو صدا می زنی مامان... مامان و به سخنرانیت به زبان خودت ادامه می دی
روز 11 بهمن دختر کوچولو عمو فارسی و حاله نحله به دنیا اومد
آیسا کوچولوی ما درست یک سال و پنج ماه از تو کوچکتر هست.
ما هنوز آیسای ناز نازی رو ندیدیم، اما تلفنی که با عمو صحبت کردیم شادی و خوشحالی از تک تک واژه هاش می شد فهمید.
خبر دیگه اینکه بابایی عاقبت در روز 12 بهمن از پایان نامه اش دفاع کرد، من و تو نتوستیم بریم تهران و در جلسه دفاعش شرکت کنیم،اما بابایی عکس تو رو به همه نشون داده بود و لاغری پایان نامه اش رو انداخته بود گردن تو......
اما صفحه تقدیم پایان نامه بابایی
پیشکش
به آن پاکنهادی
که خردیام به مهر پرورد
درشتیام به مهر سترد
هستیام به مهر گسترد
نازنین دخترم
مهربان همسرم
شادروان مادرم
مهرآیین خاک میهنم
ایران
پیوست:
این پست رو دیر گذاشتم تا عمو فارسی عکس آیسا رو برامون بفرسته، که به علت باز نشدن صفحه یاهو و جیمیل امکان پذیر نشد