نائیریکانائیریکا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه سن داره

مامان روان شناس

1359

1390/5/13 4:14
نویسنده : مامانی
556 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم دیروز تو رو برای سومین بار بردیم سینما

من پفیلا خریده بودم وتو هم دست می کدی تو بسته و دونه دونه برمی داشتی و می خوردی.

دوتا فیلم قبلی طنز بود و نخواستم برات نقدی ازش بنویسم. اما فیلم 1359 فیلم اجتماعی بود. که نقدش رو برات می نویسم.

ابتدای فیلم با ریتم تند شروع می شود. ما رو به دوران جنگ می برد به 30 سال پیش .................. صحنه های فیلم من رو یاد فیلم "نجات سرباز رایان میندازه" کاملا ریتم و بهت فرمانده گردان( پرویز پرستویی) صحنه های بازسازی شده از فیلم سرباز رایان هست و همان طور که ما منتظر ادامه جنگ هستیم پرت میشیم به زمان حال و سید جلال فرمانده جنگ که 30 سال هست که در کماست و همسرش رو از دست داده و دخترش باران که نقشش رو دریا آشوری بازی می کنه از اون مراقبت می کند .

و بعد از 39 سال سید جلال بیدار میشه و دکتر به اونا میگه خبر این که سی سال گذشت زمان ممکنه به بیمار شوک وارد کنه و همه وارد یک صحنه ساز ی می شندو باران نقش مادرش روبازی می کنه

اما سید جلال از بیمارستان می یاد بیرون و پیش دوستانش می ره

صحنه تاثیر گذار فیلم حرفهای محمد بنایی که بعد از جنگ معتاد شده من رو یاد خیلی از جانباز های معتاد و رزمنده ها انداخت بیشتر از همه یاد  آقای نوبهار که گریه می کرد و می گفت من 8 سال جنگ بودم پس چرا شهید نشدم. یاد  آقای مرشد زاده که بیمار پوستی گرفته بود اما جانبازی نگرفته بود.

همه باز یگرها خوب بودندو فقط پسر یکی از همرزمهای سید جلال که حالا یک فرد ثروتمند و کار خانه دار بود بیشتر خنده دار بود تا قابل تامل............

اما بیشتر از همه این فیلم ما رو یادآدمهای اطرافمون می انداخت که شبیه کارکترهای فیلم بودند. 

بازی خوب پرویز پرستویی و دیالوگهای آخر فیلم اشک همه رودر آورد و اون لحظه همه یاد رزمنده ها افتاده بودند . بازیگرها فیلم بسیار خوب انتخاب شده بودند

اما مثل همیشه بعد از بیرون اومدن از سینما دوباره فراموش می شوند................

چه دنیای خوبی در جنگ داشتند و اگر فکر می کردند که ............................. آیا ........................

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان وانیا
8 مرداد 90 18:43
آفرین به این دختر ناز که تو سینما نشسته و مامانو اذیت نکرده من که دو ساله رنگ سینما ندیدم با اینکه به شدت فیلمی هستم ولی فکر میکنم اگه برم وانیا رو پرده بالانس میزنه
هلیا
8 مرداد 90 22:00
من نویسنده ی وبلاگ دختر افتابم دختر نازی دارید با اجازتون من لینکتون کردم
مامان نفس طلایی
8 مرداد 90 22:30
سلام چقدر برام جالب بود که نقد فیلم و نوشته بودید خیلی دلم می خواد که ببینم اماهنوز وقت نکردم
مامان زهرا نازنازی
9 مرداد 90 3:18
سلام عزیزم خیلی دلم میخواد برم سینما ولی نمی دونم با زهرا نازنازی میشه یا نه!؟ باید یه بار امتحان کنم
مامان آنیسا
9 مرداد 90 3:54
سلام دوست خوبم ممنون که در مورد فیلم نوشتی عزیزم خیییییییییییلی دلم میخواست موضوعش رو بدونم آخه آنیسا نمیذاره ما بریم سینما قدر این فرشته کوچولوی نازتو بدون که تو سنما آروم پفیلا میخوره بوسسسسسسسس
مهرانه مامان مهرسا
9 مرداد 90 8:00
سلام عزيزم الهي قربون اين دختر فرهنگي بشم حتماًدختر ساكتيه كه جرأت كرديد و بردينش سينما
بانو
9 مرداد 90 17:06
در تالار گفتمان بانوان عضو شوید http://banoo.rozblog.com/Forum
مامان پارسا جون
9 مرداد 90 17:58
سلام خانومی چه دختر گلی آفرین که گذاشته مامان و باباش راحت فیلمشونو ببینن منم خیلی دوست دارم این فیلمو ببینم
مامان آوا
11 مرداد 90 15:34
وای خاله نگفته بودی اینهمه خوب فیلم رو تعریف می کنی ....من که با اوا جرات سینما رفتن ندارم ولی اگه شما رفتید حتما برامون مثل الان تعریف کنید......راستی 11ماهگی نایی جون مبارک