نائیریکانائیریکا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

مامان روان شناس

خب جلو شکمت رو بگیر

1390/2/4 3:13
نویسنده : مامانی
370 بازدید
اشتراک گذاری
niniweblog.com
مامان جونم امروز که من رفتم دانشگاه و شما پیش بابا جون موندی وقتی ار دانشگاه برگشتم تو داشتی می خوابیدی که من رو دیدی و خواب از سرت پریدniniweblog.comمن به تو شیر دادم و وقتی گذاشتمت روی زمین تو فوری خوابیدی و من رفتم سر کار وقتی برگشتم خونه تو من رو دیدی و شروع کردی به خندیدن شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے... مامان جون ازت تعریف کرد و گفت: امروز فقط خندیدی. من گرسنه بودم ولی مگه تو بهم اجازه می دادی تا غذا بخورم.می خواستی که من بغلت کنم و بهت غذا بدم
امروز هوا خیلی گرم شده بود تو هم کلافه شده بودی شب که می خواستم بخوابونمت خیلی گریه کردیSmiley  من وبابایی نگرانت شدیم تا آخر تو بغل من خوابت برد .. آخه مامان جون جلو شکمت رو بگیر همه چیز رو که نمی خورند امروز ماهی خورده بودی فکر کنم سردیت کرده بود. ببخشید مامان جونشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے
 
خوب بخوابی عسل من niniweblog.com
 
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله سمیرا
4 اردیبهشت 90 11:53
خاله جون قربون اون صورت تپل ماهت برم من جای تو بودم به این مامانم می گفتم آخه مامانی من به من نی نی فینگیلی و کوچمولو ماهی می دین چکار من ماهی باید بخورم ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!


خاله من ماهی دوست دارم
مامان آنیسا
12 اردیبهشت 90 0:33
سلام به ناییریکاجون ومامان گلش عزیزم امیدوارم همیشه شاد باشی وبرای مامانت بخندی