نائیریکانائیریکا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

مامان روان شناس

فنرگیسو

1391/1/22 15:43
نویسنده : مامانی
859 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

ببخشید چون این روزها شما مدام دارید کارتون می بینید و به من اجازه استفاده از کامپیوتر رو نمی دیدو

هنوز خاطرات عیدت رو ننوشتم در فرصت مناسب باید برات بنویسم

دیگه این روزها خیلی کارهای جدید یاد گرفتی.

حالا با مداد شمعی همه جای خونه رو رنگی می کنی........

موهات مثل فنر شده و بابایی همیشه بهت می گه فتر گیسو و عسل بانو

چند روز هفته پیش خانم فهیمی دوست دوره دبیرستان مامانی دخترش غزل رو آورده بود تا با تو ببرمیش حموم تا نترسه، البته با هم رفتیم حموم شما تو حموم بازی می کردی و غرلک هم جیغ می زد. ما دوستای خیلی خوبی برای هم بودیم امیدوارم شما هم باهم دوستای خوبی برای هم باشید.

دیگه اسباب بازیهای خودت رو جمع می کنی به حرفهای مامان گوش می کنی.

 

روز  پنج شنبه عمو امیر عباس  با ابلاغ ماموریتی به یزد اومده بود  و  روز جمعه ما رفتیم چشمه تامهر و آبشار در گاهان که اینقدر شلوغ بود که ما از ماشین پیاده نشدیم و آبشار رو ندیدم.

بعد رفیتم پارک کوهستان و نهار خوردیم و البته اینقدر شما شیطونی کردی  رفته بودی با پسرها فوتبال بازی کنی که ما مجبور شدیم زود برگردیم.

شب که عمو رو بریدم راه آهن وقتی با عمو خداحافظی کردیم و داشتیم از راه آهن خارج می شدیم. شما شروع به گریه کردن کردیم و می گفتی عمو عمو ما هم مجبور شدیم به عمو زنگ بزنیم تا با شما حرف بزنه تا آروم بشیم.

 

سخنرانی ها نائیریکا

تپوم شد : تموم شد

بسته: بستنی

کا: قاشق

no:نه

عباسی : تاب البته همیشه دوست داری عباسی بازی کنی

سس با فتحه:  دستم رو بشور

اوس: می خوام بشینم

مامانی کجاست ؟ نیس  

کجا رفته؟ مدسه( مدرسه)

پاشه: پاشو

البته کلی حرفهای دیگه می زنی که من فعلا یادم نمی یاد

عکسهای نائیریکا با خاطرات عید در پست بعدی

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان طاها
22 فروردین 91 2:28
سلام سلام حرف زدن بچه شیرینه قوربونش برم که کارتون میبینه بب.سش
مامان طاها
22 فروردین 91 2:29
راستی من دارم لینک هامو تغییر میدم ومینویسم هر کسی از کجاست اگه اجازه میدی بگو ناییریکا کوچولواز؟؟؟؟؟؟ خبرم کن ممنون
زیبا
25 فروردین 91 11:08
سلام عزیزم خیلی ممنون از جوابت. بوس راستی دایره لغات نائی جون خیلی بانمکه یاد بچه های خواهرم افتادم هههههه
مامان سونیا
26 فروردین 91 17:30
ماشاالله به خانم خوشمل شیرین زبون فدات بشم با اون حرف زدنت خاله
مامان حسني
27 فروردین 91 8:21
سلام خوبي خوشي فرانك جون حتما با دخملي خوشگل واقاي پدر بريد ابشار عاليه جات خالي پنجشنبه رفتيم شلوغ بود ولي ميشد رفت جزئياتش را نوشتم امسال بعدچندسال اب داره حتما بريد
سمانه مامان پارسا جون
27 فروردین 91 12:01
سلام خوبین؟ گل دخترمون خوبه؟ قربونش برم با این حرف زدنش مامانی زود عکسها رو بزار
مامان نوژا
28 فروردین 91 9:42
وای خوب عکسهای فنر گیسو رو میذاشتی تا ما هم ببینیم
مامان طاها
28 فروردین 91 20:06
کو پس پست بعدی ما منتظریما
elham
29 فروردین 91 0:45
سلام وبلاگ با مزه ای دارید.خوشحال می شوم از وبلاگ من هم دیدن کنید. در مورد روانشناسی کودک است
sepide
29 فروردین 91 19:21
سلام مامانی مهربونم خوبین؟؟ خبری نیست؟؟ همه چی آرومه؟؟ عزیزکم پس کو عکسای عشق عمه؟؟ همش آخرین مطلب نوشته شده فنر گیسو،الهی عمه قربون اون موهای فر فریش بره... کاش موهای منم اینقدر خوش حالت بود. مامانی زیاد چشم انتظارمون نذارین لطفاً بابا منم دل دااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم...!!!!! مراقب خودتون باشین دوستون دارم و به خدا می سپارمتوون.
آرتین خان
30 فروردین 91 14:39
سلام عزیزم این آدرس جدید منه البته با همین آدرس تو نی نی وبلاگ هم هستم http://artinkhaan.blogsky.com www.artinkhaan.niniweblog.com منتظر تاپیک جدیدت هستم عزیزم
مامان نفس طلایی
31 فروردین 91 22:25
مامان آوا
1 اردیبهشت 91 0:55
سلام فنر گیسو جونم ...قربونت برم که مثل بلبل شدی عسلم