نائیریکانائیریکا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

مامان روان شناس

نائیریکا و شایان

1389/12/22 23:25
نویسنده : مامانی
422 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه رفتیم خونه مامان بزرگ و قرار شد که بریم خونه خاله برای دیدن شایان که مریض بود و برده بودنش دکتر و آقای دکتر براش امپول تجویز کرده بود و ما همگی رفتیم ..............

 

یه کم از کارهای شایان تعریف کنم تا با هم بخندیمشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے شایان وقتی می خواهد تو رو ناز کنه می گه نا  ..نا و محکم می زنه تو سرت.... بعدش می خاست تو رو بغل کنه اما نمی تونست با گریه از باباش خواست تا این کار بکنه و می گفت بایا ..بایا از باباش می خاست که تو رو مثل عروسکاش آویزون کنه به دیوار تا کسی با تو بازی نکنه وای یعنی حسودیش می شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خاله هم هر عروسکی به تو می داد اون زود ازت می گرفت و اشاره می کرده تا بزنند به دیوار امان از دست این شایان کوچولوی شیطون................

                            

جمعه شب هم چند بار از خواب بیدار شدی و منم  خوب نتونستم بخوابم و فرداش همش خواب آلود بودم     و بعد از ظهر هم که من رفتم دانشگاه تو پیش مامانی موندی مامانی گفت خیلی دختر خوبی بودی همش می خواستی با مامانی بازی کنی.....

عسل مامان مرسی که پیش من هستی تا تنها نباشم

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)