نائیریکانائیریکا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

مامان روان شناس

نائیرکای شیرین زبون

1391/4/23 2:26
نویسنده : مامانی
1,835 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترکم ، فنر گیسو ، عسل بانو دوباره دیر کردم اینقدر غرق در کارها و افکار پر ییچ و خم شدم که وقتی برای نوشتن پیدا نکردم.

اول از همه اینکه تو دیگه پوشک نمی شی و خودت کنترل می کنی و با من می یایی طرف دستشویی و کفشهای کوچولوت رو می پوشی و بعد از انجام کار برای خودت دست می زنی و البته من و بابایی هم کلی تو رو تشویق می کنیم و البته شما خودت رو مستحق این تشویقها می دونی و هی به خودت می گی آپرین( آفرین). البته بعضی وقتها هم خراب کاری می کنی،

اینکه عاشق کفشات هستی بعد از اینکه کفش صورتیت رو تو دامگاهان از پات در اومد و آب ان با خودش برد ما کلی تو رو کفش فروشی بردیم تا یک جا کفش انتخاب کردی و البته در یک اقدام خلاقانه هر وقت می ریم خونه مامانی کفشات رو با شایان عوض  می کنی و لنگه به لنگه کفش می پوشید. به کفش هم می گی ( تپیش).

سوم خیلی علاقه زیادی به شایان داری و همش داری می گی شاشان لفت( رفت) عکس شاین رو بر می داری نگاه می کنی . بگذریم از اینکه وقتی می ریم خونه مامانی خونه رو می زارید روی سرتون، وقتی هم مامان جون بهت می گه آروم تو می گی هیس البته ما هر وقت باهات دعوا می کینیم و کمی صدامون رو بالا می بریم تو می گی هیس و بعضی وقتها هم می گی تشم ( چشم).

چند پارگراف دیگه هم نوشته بودم که تلفن زنگ خورد و من ذخیره نکرده بودم و شما زحمت پاک کردنش رو کشیدی.

در آخر این روزها تو اوین جملات رو به طور کامل به کار می بری

مامان من تایی (چایی) می خوام

بابا پاشه، نه و نیمه 

اونو بده

باباش رفت و عموش رفت

مامان : من به به

تاب تاب عباسی، خدا منی ااایی

مامان : بستنی

 

کلی کارهای جدید انجام می دی که من باد زود به زود بیام برات بنویسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)